دختر کوچولو وارد بقالی شد و...

دختر کوچولو وارد بقالی شد و

 کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست

 نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم 

کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:

چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی

 می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد

 مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن

 شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش

 بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"

دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام

 خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"

بقال با تعجب پرسید:

چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟

و دخترک با خنده ای

 کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

فرمانروایی دیوجانس و اسارت اسکندر

نوشته اند روزى اسکندر مقدونى، نزد دیوجانس آمد تا با او گفت و گو کند

 دیوجانس که مردى خلوت گزیده و عارف مسلک بود

 اسکندر را آن چنان که او توقع داشت، احترام نکرد و وقعى ننهاد 

 اسکندر از این برخورد و مواجهه دیوجانس 

 برآشفت و گفت :این چه رفتارى است که تو با ما دارى؟

آیا گمان کرده اى که از ما بى نیازى ؟

آرى ، بى نیازم .

تو را بى نیاز نمى بینم .بر خاک نشسته اى و سقف خانه ات 

 آسمان است . از من چیزى بخواه تا تو را بدهم .

اى شاه !من دو بنده حلقه به گوش دارم

 که آن دو، تو را امیرند . تو بنده بندگان منى .

آن بندگان تو که بر من امیرند، چه کسانى اند؟

خشم و شهوت. من آن دو را رام خود کرده ام 

 حال آن که آن دو بر تو امیرند و تو را

 به هر سو که بخواهند مى کشند.

برو آن جا که تو را فرمان مى برند

 نه این جا که فرمانبرى زبون و خوارى.

داستان کوتاه طول مدت زندگی بشر روی کره زمین

 بیایید ۵/۴ میلیارد سالى را که از عمر زمین  می گذرد


 مساوى با ١٢ ساعت فرض کنیم. البته ما نمی دانیم


 که در ٢ ساعت و ۵٢ دقیقه اول چه اتفاقى افتاده است


 قدیمی ترین سنگ هاى به دست آمده


 ساعت ٢:۵٢ دقیقه را نشان می دهند


 در ساعت ۴، اولین موجود زنده  یعنى باکترى  به وجود آمد


 در ساعت ١٠:٣٠ دقیقه، اولین مهره داران در دریاها ظاهر شدند


 دایناسورها در ساعت ١١:٢۵ دقیقه، پرندگان و پستانداران


 در ساعت ١١:۵٠ دقیقه و انسان ها ٣٠ ثانیه مانده به ١٢ پا به عرصه


وجود گذاشتند. بنابراین، با توجه به این مقیاس


 بشر تنها ٣٠ ثانیه است که بر روى زمین زندگى می کند

تکه ای از آهنگ من عاشقت شدم

تکه ای از آهنگی زیبا از جناب سیروان خسروی 

با صدای من

که البته مثل خودش نیست 

ولی امیدوارم خشتون بیاد



دانلود

شکارچی....

مردی از کنار جنگلی رد می شد 


 شیری را دید که برای شغالی را خط ونشان می کشد 


 شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر


 همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد


 و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی


 از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟


مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم 


شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!


کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم 


کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد !


مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید


 روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟


 کلاغه چنین توضیح داد : روباه گرسنه بود توان


 حمله نداشت ، غذایت را خورد و نیرو گرفت


 شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد 


تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم


 خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که


 جلوتر رفتی هرسه بتو حمله کنند و تو را بخورند!؟


مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟


کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم.