ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام دوستای مهربونم
دلنواخته کوتاهی رو با اف ال استدیو تنظیم کردم که البته
شعر این کار بیت هایی از اشعار خانم فرخزاد هست به نام "اسیر"
امیدوارم خشتون بیاد
روزی خلیفه هارون الرشید و جمعی از درباریان به شکار رفته بودند.
بهلول با آنها بود در شکارگاه آهویی نمودار شد. خلیفه تیری
به سوی آهو انداخت ولی به هدف نخورد. بهلول گفت احسنت !!!
خلیفه غضبناک شد و گفت مرا مسخره می کنی ؟
بهلول جواب داد : احسنت من برای آهو بود که خوب فرار نمود.
روزی وزیر خلیفه به تمسخر بهلول را گفت
خلیفه تو را حاکم به سگ و خروس و خوک نموده است
بهلول جواب داد پس از این ساعت قدم از فرمان من
بیرون منه، که رعیت منی. همراهان وزیر همه به خنده
افتادند و وزیر از جواب بهلول منفعل و خجل گردید.