ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مردی خسیس تمام داراییاش
را فروخت و طلا خرید
او طلاها را در گودالی
در حیاط خانهاش پنهان کرد
مدت زیادی گذشت و او هر روز به
طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد
تکرار هر روزه این کار یکی
از همسایگانش را مشکوک کرد
همسایه، یک روز مخفیانه به
گودال رفت و طلاها را برداشت
روز بعد مرد خسیس به گودال
سر زد اما طلاهایش را نیافت
او شروع به شیون و زاری کرد
و مدام به سر و صورتش میزد
رهگذری او را دید و پرسید
چه اتفاقی افتاده است
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد
رهگذر گفت این که ناراحتی ندارد
سنگی در گودال بگذار
و فکر کن که شمش طلاست
تو که از آن استفاده نمیکنی
سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد
چه بسیار افرادی هستند که پولدارند
اما ثروتمند نیستند
و چه بسیار افرادی که ثروتمندند
ولی پولدار نیستند