پیرمرد ثروتمندی در بستر مرگ بود. تمام زندگی او بر محور پول چرخیده بود و حالا که عمرش به پایان میرسید با خود فکر کرد، بد نیست در آن دنیا چند روبلی در دست داشته باشد. بنابراین از پسران خود خواست که یک کیسه روبل در تابوتش قرار دهند. فرزندانش هم این درخواست او را برآورده کردند. وقتی به آن دنیا رسید، میزی بزرگ دید که انواع نوشیدنیها و خوردنیها مانند کوپۀ درجه یک قطار روی آن چیده شده بود. با خوشحالی به کیسۀ پول خود نگاه کرد و به میز نزدیک شد …
هر چیز که در آنجا بود، فقط یک کوپک قیمت داشت. از رولت خوشمزه تا ماهیهای ساردین تازه و شراب قرمز. مرد با خود فکر کرد: «چه ارزان. اینجا همه چیز بسیار ارزان است.» بعد میخواست یک بشقاب پر از غذاهای عالی سفارش دهد. هنگامی که مرد پشت پیشخوان از او پرسید آیا پول دارد، یک سکۀ پنج روبلی را بالا گرفت. ولی مرد با ترشرویی گفت: «متأسفم! ما در اینجا فقط کوپک قبول میکنیم!» همان طور که میتوان پیشبینی کرد، مرد ثروتمند در این بین بسیار گرسنه و تشنه شده بود.
پس به خواب پسرانش رفت و به آنها دستور داد جای روبل، مقدار کوپک در گور او قرار دهند. همین اتفاق هم افتاد. مرد با خوشحالی به سوی پیشخوان رفت، اما وقتی میخواست یک مشت کوپک به فروشنده بدهد، وی خندان و در عین حال با قاطعیت گفت: «این طور که متوجه میشوم، شما آن پایین چیز زیادی یاد نگرفتهاید. ما در اینجا کوپکهایی را قبول نمیکنیم که درآمد شما بوده است، بلکه فقط کوپکهایی را میپذیریم که شما هدیه کردهاید.»”
جارو برقی با اینکه میدونه زباله راه نفسشو میبنده بازم هورتش میکشه .
جارو برقیتم آشغال!!!!
بازم ممنون
مرسی





ممنون از حضورت
خواهش میکنم و همچنین




بیچاره!!! خورد تو برجکش اساسی
ولی جالب و اموزنده بود ممنون
یک دسته می روند و در حسرتِ داشتنشان می مانی …
دسته دیگر از چشمت می افتند و از زندگیت بیرونشان می کنی …
خودت را از چشم کسی نینداز …
بگذار همیشه در حسرت بودنت بمانند … !
مورد داشتیم قاشق چنگال هاش و با خودش برده تو مقر اخروی ش!
پس قضیه این بوده:)))
♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم
کمتر از 5 تا نظر قبول نیست.
اومددددددددددددددددددددددددددددددم





خخخخخخخ اهنگ وبم تو حلقت
همین که میروی بدون آنکه دستی تکان دهی..
بدون آنکه بگویی خداحافظ..
برمن سخت میگذرد..
میخواستم جواب سلام ازت بشنوم..
حالاکه میل توست..
خداحافظی کنیم....
کویر حکایت دریاییست . . . که عاشق خورشید شده بود!
با تو قدم زدن را آنقدر دوست دارم...
که به جای خانه
برایمان جاده میسازم...!
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی بگو ما هم بخندیم ...
اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری بگو ما هم بخوریم ...✔
گرفتاری این دنیادراین است که نادان ازکارخود اطمینان داردودانادرکارخودنامطمئن
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ......!
kermanshahan20.blogfa.com
kermanshah29.blogfa.com
چه قشنننننننگ
مرسی




سلام داداش
حالت چطوره
اره بالاخره انقدر گفتن اپ کن اپ کن مجبور شدم
خب یکم حالو روزم خب نیس هنوز تو شک از دست دادن رفیقمم
البته خیلی بهتر شده حالم
به زودی میام تن تن اپ میکنم
شما هم برامون دعا کن زود تر برگیردم به شرایط عادیم
مرسی هنرمند که هوای ما رو هم داری
قلب منی داداش کورش
سلام





انشاالله زودتر همه چیت روبراه شه داداش گلم
و همچنین
عزیزی
چه جالب !!!