ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یاد دارم در شبی تاریک و سرد
میگذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم
گرنداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه زد
عاقبت آهی کشیدبغضش شکست
اول ماهست و نان درسفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی میخری.........
واقعا..عجب..
خییلی زیبا بود
مرسی
سلام
دوسال پیش این شعر رو یکی از دوستام برام ارسال کرد
همون روز حفظش کردم و خیلی دوستش دارم
تا اینکه امروز تو وب شماهم خوندمش
تو انتخاب متن ها خیلی خوش سلیقه هستید اینو جدی میگم
بهتون تبریک میگم آقا کورش
سلام




مرسی امیدوارم راضی باشید