این ماجرا در خط هوایی TAM اتفاق افتاد
یک زن تقریباً پنجاه ساله ی سفید پوست به صندلی اش رسید و دید مسافر کنارش یک مرد سیاهپوست است
با لحن عصبانی مهماندار پرواز را صدا کرد...
مهماندار از او پرسید "مشکل چیه خانوم؟"
زن سفید پوست گفت: "نمی توانی ببینی؟ به من صندلی ای داده شده که کنار یک مرد سیاهپوست است، من نمی توانم کنارش بنشینم، شما باید صندلی مرا عوض کنید!"
مهماندار گفت: "خانوم لطفاً آروم باشید، متاسفانه تمامی صندلی ها پر هستند، اما من دوباره چک می کنم ببینم صندلی خالی پیدا می شود یا نه"
مهماندار رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت: "خانوم، همانطور که گفتم تمامی صندلی ها در این قسمت اقتصادی پر هستند، من با کاپیتان هم صحبت کردم و او تایید کرد که تمامی صندلی ها در دسته اقتصادی پر هستند، ما تنها صندلی خالی در قسمت درجه یک داریم"
و قبل از اینکه زن سفید پوست چیزی بگویید مهماندار ادامه داد: "ببینید، خیلی معمول نیست که یک شرکت هواپیمایی به مسافر قسمت اقتصادی اجازه بدهد در صندلی قسمت درجه یک بنشیند، با اینحال، با توجه به شرایط، کاپیتان فکر می کند اینکه یک مسافر کنار یک مسافر افتضاح بنشیند ناخوشایند هست."
و سپس مهماندار رو به مرد سیاهپوست کرد و گفت: "قربان این به ای معنی است که شما می توانید کیف اتان را بردارید و به صندلی قسمت درجه یک که برای شما رزرو نموده ایم تشریف بیاورید..."
تمامی مسافران اطراف که این صحنه را دیدند شوکه شدند و در حالی که کف می زدند از جای خود قیام کردند.
زندگی مثل آب توی لیوانه ترک خورده میمونه
بخوری تموم میشه
نخوری حروم میشه
از زندگیت لذت ببر چون در هر صورت تموم میشه . . .
نــــــــه ولی خیلی عشقه خووووو,
میســـــــ][گل]ـــــــــــــی اومدی
وقتی تند تند غر میزنم و تو سکوت می کنی .
بعد سرمو میارم بالاو تو فقط نگام می کنی و
می گی : ای جونم قیافشو ؛ بعد هر دو میخندیم . . .
همون لحظه ست که تو دلم می گم
خدایا: هیچوقت ازم نگیرش . . .!!!
(گل)
اییییییییییییییییییییول.خوشم اووووووووومد
سلام آقا کوروش چقد جالب بود فقط سیاه پوست رو توی خط سوم یه بار دیگه درستش کن(ی ) افتاده و از پایین خط ۵ این (ن) افتاده درستش کن داداشی ناراحت نشدی که من بخاطر خودت گفتم که نوشتت زیبا تر بشه
نه آبجی درستش کردم چه مشکلی مرسیکه اطلاع دادی



سلام
داستان قشنگی بود ....
" روزتون خوش "
سلام

مرسی




دیـدگــانم خیــره شــد در آسمـانی آبی ام
آفتــابی دیـد چشمـم در شبـی مهتابی ام
نغمه دارد مـرغ از هر سـو نسیمی در وزش
عالمی مسرور و من حیران این شادابی ام
این قشنگی ها نشان از حال یارم می دهد
بـاغ یـار آبـاد ! رنـجـی نیسـت از بی آبی ام
عشق دلدارم به جان انداخت طوفانی مهیب
بی جهـت نبود که دریـایی چنین گردابی ام
عشــق جرمی نیست تا بـا آن برانی از درت
عــاشقم ! آیــا روا بــاشد ز خــود برتابی ام ؟
من که دلبستم به مشکین گیسوانت از ازل
نــازنـیـنـــا کـــاش در فرجـام مــن دریابی ام
...
سلام
صبح آدینتون بخیر و سلامتی
میگم آ !!! دوستا بعضی وقتها از رفقاشون احوالپرسی هم میکنند ...؟
ایامتون به کام !!!
[گل][گل][گل]
ما همیشه دعا گوتون هستیم آقا حبیب




سلام
ممنون از لطفت
[گل][گل][گل]
فاصـــله تان را با آدمهـــــــا رعایــــت کنید
.
.
.
آدمهـــــا یـــــــکدفعه میزنند روی ترمــــــز و انوقت شــــــما #مقصـــــــــــری ¤
سلام دوست خوبم صبح ادینه بخیر[گل]







در این دنیای دَرَندَشت
هر چیزی به نحوی بالاخره زندگی میکند.
باران که بیاید
بید هم دشمنیهای خود را با اَرّه
فراموش خواهد کرد. علی صالحی
+منتظر حضورت هستم با مطلبی به روزم[گل][لبخند]
سلام اومدددددددددددددددددددددددددم

با سلام و ممنونم از تشریف فرماییتون به وب بنده
داستان زیبا و آموزنده ای بود
همیشه پیروز و سرافراز باشید
سلام

مرسی افتخاری بود برای من





و همچنین




داداش آپم بدو بیا یه۲۰تا نظر واسم بذار بدو که منتظرم
اومددددددددددددددددددددددددم




لدفن بیا یه تبریک هر چند کوچولو به دختر داییم بگو ممنون میشم
چچچچچشم حتما




دس و جیغ و هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا



هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
چقدر دلم می خواست اونجا بودم و همراه بقیه بلند می شدم و با تمام وجودم کف می زدم!!!!!!!.
خیلی قشنگ بود! خیلی! مرسی.
خواهش میکنم



