سلامی مجدد


و خوب دیگه که قبلنا داستان  ...

الان خودم میخوام داستان...

به ذهنم اومد مثلا برا  امروز...

مال خیلی وقت پیشا که...

 

نیارم ما نفهمیدیم.....



کلا اینو میخواستم بگم که من  یادم نمیاد,,,


پناه بر خدا........

میدونی واقعا آدم نمیدونه چیکار کنه 

صبح که از خواب بیدار میشم میگم چرا پاشدم 

شرو میکنم گریه کردن یه نیم ساعتی

آروم میشم شکرخدا زن و بچه ندارم



وای وای وهاااای بیخیال 

اصلا سرم گیج رفت...



در همین حد بگم که حقیقت خودمونیم خیلی ........ 

هستیم نه؟؟ 

بیخیال این دنیا که بهشت نیست هست؟؟

نه