خدایی بخونین از خنده رودبر میشین!!!

از کتاب "آسمون و ریسمون" نوشته ایرج پزشکزاد"
از بابا پرسیدم بچه چه جوری میاد توی شکم مامانش ؟ بابا کمی فکر کرد. بعد
گفت بیا بریم توی حیاط. به حیاط رفتیم بابا یکی از بته های گل سرخ رو نشون داد
و گفت- این بته اول یک تخم کوچیک بوده. بعد این تخم رو تو زمین کاشتیم. بعد
بهش آب دادیم و بعد از مدتی بزرگ شد و حالا شده این بته بزرگ که می بینی. منم
تخم تو رو توی شکم مامانت کاشتم و بعد تو آمدی
با دست کاشتی یا با بیلچه ؟
بابا کمی رنگ به رنگ شد و گفت با یک جور بیلچه مخصوص
پای من آب هم دادی
آره٬ آب هم دادم
با آب پاش دادی یا با شلنگ ؟
بابا نگاه تندی به من کرد
چراعصبانی شده بود ؟ ... ولی من باید بدونم , ... با شلنگ پسرم
بابا ٬ خودتون آب دادین یا
مش رضا باغبون؟ بابا یک دفعه برگشت و یک چک زد تو گوشم و گفت برو گمشو پدر
سوخته کره خر
!?


نظر هم بدید بد نیست استفاده میکنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد