ღღღسر سپردهღღღ

ولادت باسعادت حضرت زینب(ع)و روز پرستار مبارک باد

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: کسی که یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند، خداوند او را با ابراهیم خلیل (ع) محشور خواهد کرد و او همانند برق خیره کننده و درخشان از صراط عبور می‏کند. روز پرستار مبارک

کورش زادبود جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ق.ظ

نظرات 11 + ارسال نظر

امیر0017(در هم بر هم) جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ق.ظ http://amir0017.blogfa.com

ﺭﻓﺎﻗﺖ ﯾﻌﻨﯽ؟
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﯽ : ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
ﺑﮕﻪ : ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ! ﻣﻨﻢ ﺣﺎﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﺲ ...
ﺭﻓﺎﻗﺖ ﯾﻌﻨﯽ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﯽ : ﺩﺍﻏﻮﻧﻢ ! ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﻡ ! ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ !
ﺑﮕﻪ : ﻋﺰﯾﺰﻣﯽ !
ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﺩﻟﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ.
ﺭﻓﺎﻗﺖ ﯾﻌﻨﯽ
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺩﻟﺨﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺭﻓﯿﻘﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯾﺎﺵ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﻪ !
ﺩﻝ ﺗﻨﮕﯿﺖ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻩ !
ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺗﻨﺖ ﺩﺭﺑﯿﺎﺩ'

امیر0017(در هم بر هم) جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:40 ق.ظ http://amir0017.blogfa.com

من که یادم نبود ولادت حضرت زینبه خوب شد یادم اومد بر همگی روز پرستار و ولادت حضرت زینب مبارک باشه

و همچنین

امیر0017(در هم بر هم) جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 ق.ظ http://amir0017.blogfa.com

تو جیب منه نظرت... الان تاییدش کردم

reza جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.reza7230.blogfa.com

حکایت ما آدم ها …

حکایت کفشاییه که اگه جفت نباشند …

هر کدومشون هر چقدر شیک باشند …

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه لنگه به لنگه اند …

کاش خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …

جفت هر کس رو باهاش می آفرید …

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند.

lila99 جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:57 ب.ظ http://lila99.blogfa.com/http://

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست
او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت خدا
و به خود آییم
دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداونداست
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا زندگی را زندگی کرده ایی ؟

خیلی زیبا بود مرسی

asma جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست…

baran جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 05:08 ب.ظ http://www.zigzag20.blogfa.com

روز پرستار مبارک همه ی پرستارای مهربون باشه

شاهزاده شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:37 ق.ظ http://sokhanedel2.blogfa.com/

گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست

رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

پی نبردیم به یکتایی نامت زینب

کار ما نیست شناسایی نامت زینب

من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد

جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد

من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو

من در این مرحله لالم چه بگویم از تو

چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است

هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است

چه بگویم که خداوند روایتگر تو است

تار و پود همه افلاک نخ معجر توست

روبروی تو که قرآن خدا وا می شد

لب آیات به تفسیر شما وا می شد

آمدی تا که فقط زینت مولا باشی

تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی

آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند

تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند

چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد

باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد

عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت

به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:

بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود

جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود

با سلام و خسته نباشید
این روز معنوی بر شما مبارک

سلاممرسی زیبا بودو همچنین

می گل شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:15 ب.ظ http://baroon1.blogfa.com

روزها یکی پس از دیگری به پایان

می رسند...

و در پی روزها

عمر من...

خسته نباشی سرنوشت....!

می بینی؟!

دست در دستان تو

تمام راه را بیراهه رفتم

شنیدم کسی میگفت:

چشمانت را ببند!

اعتماد کن...

به قیمت تمام روزهای رفته

چشم هایــم را بستم...

اعتماد کردم...!

بهای سنگینی داشت اعتماد !

روزی...

چشمانم را باز کردم؛

چیزی به نام " عشـــــق "

در راهِ همپا شدنِ با تو

به تاراج رفته بود!