ادامه خاطراتم

سلام 

پاییزتون بهاری و گرم

اگه یادتون باشه عرض کردم که  تصمیم گرفتم

از تراوشات ذهن خودم  تو  وب بزارم و قرار شد از اتفاقاتی که

دور و برم میفته شرو کنم اگه یادتون باشه اولین خاطره رو از 

ماجرای شکستن گوشیم و اینا بود که گفتم و تا اینجا رسید

که افسرده شدمو اینا که گذشت 

چند وقت پیش عروسی پسر داییم بود جاتون سبز

عروسی تو تالار بود و ما بیرون از تالار 

بچه ها دور هم نشسته بودن و با گوشیاشون کلاش بازی

میکردن منم که اون گوشی قدیمیه دستم بود واقعا خیلی

دپرس شدم خوب هر از گاهی گوشیمواز تو جیبم میوردم 

بیرون ولی خونه بازی هم نداشت لامصب.....

ولی همین موضوع باعث شد که گوشی بخرم

و الانم لول 25 ام

بازیای استراتژیک خیلی دوست دارم مخصوصا 

بازی جنرال 1و2(زیرو هاور)

خیلی بازی جذاب  و محیطش خیلی واقعی تر از کلاشه

البته روی ویندوز اجرا میشه بازیهای مثل وارکرافت هم

هست که البته اینا محیط واقعی نداره و من خوشم نمیاد

ولی نکته ای که کلاش داره اینه که

 اول آنلاینه و خیلی گستردست ینی 

اگه بخوای حساب کنی  یه چیز عمریه!

ولی واقعا میگم من اول فقط دوس داشتم ببینم این بازی چیه

که همه جا ازش صحبت میشه و از روی کنجکاوی رفتم سمتش

اما الان خیلی درگیرش شدم واقعا 

و راست بگم کلاش تک بازی 

گوشی من مثل خیلی از گوشی های دیگه شده

کلاش تنها یه بازی نیست خیلی فراتر از این حرفاست

به طوری که همه سنین رو درگیر خودش کرده

به هرکی میرسی با افتخار نشونت میده

اینم اکانت من..........

خلاصه که منم خیلی درگیرش شدم و اگر بیکار باشم 

فقط کلاش بازی میگم محیطش خیلی سرگرم کنندست

و واقعا سرتو خیلی راحت گرم میکنه تا از خیلی از چیزا

غافل بشی امیدوارم درگیرش نباشین مخصوصا وار و این حرفا