دو نفر از اهالى خراسان ، با هم به سفر رفتند....

دو نفر از اهالى خراسان ، با هم به سفر رفتند

 یکى از آنها ضعیف بود و هر دو شب ، یکبار غذا مى خورد

دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد

 از قضاى روزگار در کنار شهرى به

 اتهام اینکه جاسوسى دشمن هستند

 دستگیر شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند

و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم 

شد که جاسوس ‍ نیستند و بى گناهند. در را گشودند

 دیدند قوى مرده ، ولى ضعیف زنده مانده است 

 مردم در این مورد تعجب نمودند که چرا قوى مرده است ؟!

طبیب فرزانه اى به آنها گفت : اگر ضعیف مى مرد باعث تعجب بود

 زیرا مرگ قوى از این رو بود که پرخور بود، و در این چهارده روز

 طاقت بى غذایى نیاورد و مرد، ولى آن ضعیف کم خور بود

 مطابق عادت خود صبر کرد و سلامت ماند.

نظرات 2 + ارسال نظر
لبخـــ(^_^)ـنـدِ ملکہ چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 08:19 ب.ظ http://Labkhandemalakeh.blogfa.com

من اگه بودم قطعا میمردم

منم همینطور

sana جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 07:44 ق.ظ http://www.neloofareabee.blogfa.com

اری من نیز هم به فنا فی الله میرفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد