دختر کوچولو وارد بقالی شد و...

دختر کوچولو وارد بقالی شد و

 کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست

 نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم 

کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:

چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی

 می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد

 مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن

 شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش

 بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"

دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام

 خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"

بقال با تعجب پرسید:

چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟

و دخترک با خنده ای

 کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
نظرات 4 + ارسال نظر
لبخـــ(^_^)ـنـدِ ملکہ یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:05 ب.ظ http://Labkhandemalakeh.blogfa.com

عاخی

√... Sh چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:37 ق.ظ http://Hibernal.blogfa.com

عَخییییی

ساسان یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.deklame-asheghane.blogfa.com

بسیار زیبا

مرسی آقا ساسان

sana یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:59 ب.ظ http://neloofareabee.blogfa.com

عزیزوووووومدختر است دیگر،سیاست دارد:)
-------------------------------
باز دوباره بدون اسم نظر دادم:/

بلی دختر است دیگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد