-
آهنگ درهم
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1397 17:25
سلام دوستای مهربونم آهنگی رو آماده کردم که البته بیکلام هست که ورژن جدید یکی از آهنگای چهار پنج سال پیشمه شاید دوستای قدیمی یادشون بیاد که از وب پاک شد امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید دانلود و پخش آنلاین
-
ناصرالدین شاه...
دوشنبه 1 مردادماه سال 1397 16:59
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و...
-
سقراط را پرسیدند...
یکشنبه 24 تیرماه سال 1397 09:47
سقراط را پرسیدند حکمت چه وقت در تو مؤثر افتاد گفت آن گاه که نفس خویش را کوچک شمردم روزی دیوجانس از اسکندر پرسید در حال حاضر بزرگ ترین آرزویت چیست اسکندر جواب داد بر یونان تسلط یابم دیوجانس پرسید پس از آنکه یونان را فتح کردی چه اسکندر پاسخ داد آسیای صغیر را تسخیر کنم دیوجانس باز پرسید و پس از آنکه آسیای صغیر را هم مسخر...
-
پدیده سه خورشید
چهارشنبه 13 تیرماه سال 1397 16:52
وجود سه خورشید در یک قاب فقط و فقط طی شرایط جوی خاصی ایجاد می شود پدیده سه خورشید می تواند در سراسر آسمان کره ی زمین دیده شود و فقط کافیست که شرایط شکل گیریش مهیا شود پس حضور پدیده سه خورشید در آسمان منحصر به منطقه ی خاصی از کره ی زمین نمی باشد به طور خلاصه می توان گفت که حضور خورشید اصلی در وسط و خورشید های کاذب با...
-
گفته شده...
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1397 11:06
گفته شده دانشمند بزرگ ارشمیدس در زمان خود نوعی سلاح عجیب با نام اشعه حرارتی را از طریق کنار هم گذاشتن سپرهای برنزی صیقل داده شده ساخته است این سلاح در زمان نبرد دریایی به سمت کشتیهای چوبی دشمنان نشانه میرفته و از طریق منعکس و متمرکز کردن نور خورشید آنها را آتش میزده است نکته جالب اینجاست که مدل شبیهسازی شدهای...
-
زمانی کزروس...
جمعه 1 تیرماه سال 1397 16:37
زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد سرباز...
-
افسانه ای قدیمی
پنجشنبه 24 خردادماه سال 1397 17:07
موش گفت دریغا که جهان هر روز کوچکتر میگردد در آغاز به قدری بزرگ بود که میترسیدم هی میدویدم و میدویدم و خوشحال بودم که سرانجام در دور دست دیوارهایی در راست و چپ میدیدم اما این دیوارهای دراز چنان زود تنگ شده است که من دیگر در آخرین اتاق هستم و آنگاه در گوشه تلهای هست که من باید تویش بیفتم گربه گقت فقط باید...
-
چرچیل سیاستمدار بزرگ...
دوشنبه 7 خردادماه سال 1397 09:42
چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود مینویسد زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم. پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت من از تو بیشتر از...
-
روزگاری یک کشاورز ...
سهشنبه 1 خردادماه سال 1397 06:53
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود پس می داد کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از...
-
در پنانگ مالزی...
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1397 12:29
در پنانگ مالزی که یک جای توریستی و مشهور این کشور محسوب می شود جاده ای نفرین شده و نحس وجود دارد که سال هاست در آن اتفاقات شوم و مرگبار زیادی افتاده است جاده ای که عبور از آن مساوی است با امضای محل قتلگاه تان و عجیب این که این حوادث ناگوار در بیشتر از ۵۰ درصد مواقع در شب سکوت و تاریکی مطلق اتفاق افتاده است و به همین...
-
مردی با اسب و سگش....
جمعه 21 اردیبهشتماه سال 1397 12:29
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند هنگام عبور از کنار درخت عظیمی صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت پیاده روی درازی بود تپه بلندی بود آفتاب تندی بود عرق میریختند و به شدت تشنه بودند در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به...
-
در افسانه های شرقی قدیم...
شنبه 15 اردیبهشتماه سال 1397 14:13
در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این...
-
جوانی می خواست...
جمعه 7 اردیبهشتماه سال 1397 13:01
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند پیرزن به جستجو پرداخت دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود جوان گفت:...
-
1500 متر زیر سطح اقیانوس...
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1397 10:18
1500 متر زیر سطح اقیانوس این ماهی را خواهید یافت کوسه چین دار یکی از وحشتناک ترین ساکنین اقیانوس که به نام فسیل زنده نیز خوانده می شود. شکل ظاهری این موجود به نحوی تداعی کننده جاندران دریایی ماقبل تاریخی است که در زمان فرمانروایی دایناسورها روی زمین، ساکن دریاها بودند این مخلوق ترسناک تا 1.5 متر رشد کرده و ساکن آب های...
-
مارها قورباغه ها را می خوردند...
سهشنبه 28 فروردینماه سال 1397 08:35
عارفی سی سال مرتب ذکر میگفت استغفرالله مریدی به او گفت چرا اینهمه استغفار میکنی ما که از تو گناهی ندیدیم جواب دادسی سال استغفار من بخاطر یک الحمد لله نابجاست روزی خبرآوردند بازار بصره آتش گرفته پرسیدم حجره من چه گفتند مال شما نسوخته گفتم الحمدلله معنی اش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک آن الحمدلله از...
-
مهرداد دوم اشکانی...
شنبه 25 فروردینماه سال 1397 10:34
مهرداد دوم اشکانی با سپاهش از کنار باغ سبزی می گذشت سایه درختان باغ مکان خوبی بود برای استراحت فرمانروا دستور داد در کنار دیوار بزرگ باغ لشکریان کمی استراحت کنند باغبان نزدیک پادشاه ایران زمین آمده و از او و سربازان دعوت کرد که به باغ وارد شوند مهرداد گفت ما باید خیلی زود اینجا را ترک کنیم و همین جا مناسب است باغبان...
-
حکیم فرزانه اى...
دوشنبه 20 فروردینماه سال 1397 16:56
حکیم فرزانه اى پسرانش را چنین نصیحت مى کرد عزیزان پدر هنر بیاموزید زیرا نمى توان بر ملک و دولت اعتماد کرد درهم و دینار در پرتگاه نابودى است یا دزد همه آن را ببرد و یا صاحب پول اندک اندک آن را بخورد ولى هنر چشمه زاینده و دولت پاینده است، اگر هنرمند تهیدست گردد غمى نیست زیرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مایه...
-
روزی گوساله ای...
شنبه 18 فروردینماه سال 1397 14:00
روزی گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد روز بعد،سگی که از آن جا می گذشت از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت مدتی بعد،گوساله راهنمای گله آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند مدتی بعد،انسان ها هم از...
-
نتورک
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1397 11:55
طرف تو قطار وسط بیابونه که شما صدای یه دختری میشنوی طرف یهو رفت تو قایق شما دوتا صورت میبینی و یه منظره صحنه بعد همون طرف تو رستوران وسط شهر مخش پاشیده کف توالت بابا بیخیال خوب مگه مجبوری این فیلمو پخش کنی خوب نزار بگذریم شاید بازاریابی شبکه ای یه راه خوب برای رسیدن به در آمد بالا باشه اما نه تنها راه شما اگه دنبال...
-
گلدون
پنجشنبه 9 فروردینماه سال 1397 10:37
سلام دوستای مهربونم دلنوشته ای رو با گیتار اجرا کردم که امیدوارم خشتون بیاد دانلود و پخش آنلاین
-
آهو با دیدن....
دوشنبه 6 فروردینماه سال 1397 09:03
آهو با دیدن شیر پا به فرار گزاشت شیر گرسنه که به گرسنگی فرزندانش می اندیشید خستگی را نپذیرفت با جستی پای آهو را گرفت و اورا نقش بر زمین کرد آهو که دیگر توان ایستادن نداشت نا امیدانه التماس میکرد شیر از پای او شروع به خوردن کرد آهو هنوز زنده بود دسته گرگی به شیر حمله کردند آنها سرانجام موفق شدند کار ناتمام شیر را ادامه...
-
سلام...
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1396 11:31
سلام عزیزای مهربونم سال جدیدتون مبارک انشاالله یه سال پربرکت رو پیش رو داشته باشین یه ملودی کوتاه زدم که امیدوارم خشتون بیاد دانلود و پخش آنلاین
-
پسر ۸ ساله....
شنبه 26 اسفندماه سال 1396 22:18
پسر ۸ ساله ی من دونده ی خوبی بود و در اکثر مسابقات مدال می آورد روزی برای دیدن مسابقه ی او رفتم در مسابقه ی اول مدال طلا را کسب کرد مسابقه ی دوم آغاز شد او شروع خوبی داشت اما در پایان مسابقه حرکت خود را کند کرد و نفر چهارم شد برای دلداری به سراغ او رفتم تا نکند به خاطر اول نشدن ناراحت باشد پسرم خنده ی معصومانه ای کرد...
-
مرد جوانی...
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1396 07:46
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت می خواهم ازدواج کنم پدر خوشحال شد و پرسید نام دختر چیست مرد جوان گفت نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند پدر ناراحت شد صورت در هم کشید و گفت من متاسفم به جهت این حرف که می زنم اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت...
-
مردی می خواست...
شنبه 19 اسفندماه سال 1396 15:02
مردی می خواست تا یک طوطی سخنگو بخرد طوطی های متعددی را دید و قیمت جوان ترین و زیباترین شان را پرسید فروشنده گفت این طوطی چهار میلیون دلیل آورد این طوطی شعر نو میگه تموم شعرای شاملو، اخوان نیما و فروغ رو از حفظه مشتری به دنبال طوطی ارزان تر یکی پیدا کرد که پیر بود اما هنوز آب و رنگی داشت رو به فروشنده گفت پس این را می...
-
محققین موفق شدهاند...
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1396 12:48
محققین موفق شدهاند پارچهای بسازند که نیازی به ماشین لباسشویی نداشته باشد فناوری جدید باعث میشود که پارچه تنها با تابش نور خورشید خودش را تمیز کند در این پارچه از نانوترکیبهای نقره و مس استفاده شده است این ترکیبها میتوانند نور خورشید را جذب کنند و ساختارهای زیستی مثل باکتریها را از بین ببرند روی این پارچههای...
-
زنی از خانه....
شنبه 12 اسفندماه سال 1396 09:33
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید به آنها گفت من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم آنها پرسیدند آیا شوهرتان خانه است زن گفت نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته آنها گفتند پس ما نمی توانیم وارد شویم عصر وقتی شوهر به خانه برگشت زن...
-
پسر کوچکی ...
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1396 12:49
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد پسرک پرسید خانم می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید زن پاسخ دادکسی هست که این کار را برایم انجام می دهد...
-
مرد جوانی از سقراط پرسید....
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1396 15:55
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست سقراط به او گفت فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند جوان با او به راه افتاد به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانه آنها رسید. ناگهان...
-
غارهای لانگیو...
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1396 23:18
غارهای لانگیو مجموعهای عظیم از غارهای زیرزمینی است که در استان ژجیانگ (Zhejiang) در کشور چین واقع شده است به عقیده چینیها این غارها نهمین عجایب خلقت جهان هستند که رمز و رازهایی در خود نهفته دارند. این مجموعه بزرگ زیرزمینی برای اولین بار در سال 1992 یر از خاک بیرون آورده و منجر به کشف نزدیک به 36 غار دیگر در زمینی به...